( صفت ) آواز هفتم از الحان باربدی باربد . بعضی از فرهنگها این لحن را آواز سی ام دانسته اند .
اورنگی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اورنگی. [ اَ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به اورنگ. || ( اِ ) نام پرده ای است از موسیقی. ( آنندراج ) ( برهان )( انجمن آرا ) ( مؤید الفضلا ). نام لحن سیم از سی لحن باربد. ( آنندراج ) ( برهان ) ( مؤید الفضلا ) :
چو ناقوسی و اورنگی زدی ساز
شدی اورنگ چون ناقوسش آواز.
چو ناقوسی و اورنگی زدی ساز
شدی اورنگ چون ناقوسش آواز.
نظامی ( از انجمن آرا )
فرهنگ عمید
از الحان سی گانۀ باربد: چو ناقوسیّ و اورنگی زدی ساز / شدی اورنگ چون ناقوس از آواز (نظامی۱۴: ۱۷۹ ).
کلمات دیگر: