( صفت ) صاحب گنج خداوند خزانه : من او را در مدیحی روستم خواندم همی وین چنین باشد که خوانی گنج نه را گنجبان. ( فرخی )
گنج نه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گنج نه. [ گ َ ن ِه ْ ]( نف مرکب ) صاحب و مالک گنج. ( آنندراج ) :
من مر او را در مدیحی روستم خواندم همی
واین ، چنین باشد که خوانی گنج نه را گنجبان.
من مر او را در مدیحی روستم خواندم همی
واین ، چنین باشد که خوانی گنج نه را گنجبان.
فرخی.
کلمات دیگر: