کلمه جو
صفحه اصلی

مکاتمه

لغت نامه دهخدا

مکاتمة. [ م ُ ت َ م َ ] (ع مص ) چیزی از کسی فاپوشانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). نیک پوشانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کاتَم َ زیداً العداوة؛ کینه را از زید پوشانید. (از اقرب الموارد). || سر خود را از کسی نهان داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مکاتمت شود.


فرهنگ عمید

۱. راز را از کسی پنهان داشتن.
۲. دشمنی را مکتوم ساختن.


کلمات دیگر: