کلمه جو
صفحه اصلی

گنبله

لغت نامه دهخدا

گنبله . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرمرود شهرستان تویسرکان که در 25000گزی شمال باختر شهر تویسرکان و 700گزی باختر اشتران واقع شده است . مرکز دهستان است و هوای آن سرد و سکنه اش 350 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات و کتیرا و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است که تابستان از طریق ولاشجرد و سوتلق اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


گنبله . [ گُم ْ ب َ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه افشاردوم بخش اسدآباد شهرستان همدان که در 24هزارگزی جنوب باختری قصبه ٔ اسدآباد و 7هزارگزی باختر راه شوسه ٔ اسدآباد به کنگاور واقع شده است . موقعیت آن کوهستانی و هوایش سرد و سکنه اش 320 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


گنبله. [ گُم ْ ب َ ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جلگه افشاردوم بخش اسدآباد شهرستان همدان که در 24هزارگزی جنوب باختری قصبه اسدآباد و 7هزارگزی باختر راه شوسه اسدآباد به کنگاور واقع شده است. موقعیت آن کوهستانی و هوایش سرد و سکنه اش 320 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

گنبله. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خرمرود شهرستان تویسرکان که در 25000گزی شمال باختر شهر تویسرکان و 700گزی باختر اشتران واقع شده است. مرکز دهستان است و هوای آن سرد و سکنه اش 350 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات و کتیرا و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است که تابستان از طریق ولاشجرد و سوتلق اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

دانشنامه عمومی

گنبله ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
گنبله (اسدآباد)
گنبله (تویسرکان)

روستایی از دهستان خرمرود بخش مرکزی شهرستان تویسرکان استان همدان که در سال 94 آمار آن توسط مرکز بهداشت محل 325 نفر اعلام شد. تا مرکز شهرستان 28 کیلومتر فاصله دارد. شغل مردم در حال حاضر (سال 94) تنها کشاورزی و باغداری و دامداری است و عمدۀ محصول آن گردوی چرب است. مردم روستا از کم آبی رنج می برند.



کلمات دیگر: