کلمه جو
صفحه اصلی

هیرعه

لغت نامه دهخدا

( هیرعة ) هیرعة. [ هََ رَ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) نای شبان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || غبار معرکة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ریح هیرعة؛ بادی که با خود گرد و غبار آرد. ( از اقرب الموارد ). || آوازشوریده کارزار. || دیو بیابانی. || زن نیک آزمند جماع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

هیرعة. [ هََ رَ ع َ ] (ع ص ، اِ) نای شبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || غبار معرکة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریح هیرعة؛ بادی که با خود گرد و غبار آرد. (از اقرب الموارد). || آوازشوریده ٔ کارزار. || دیو بیابانی . || زن نیک آزمند جماع . (منتهی الارب ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: