آب بینی یا آب لزج که از سینه یا بن بینی بر آید .
نخاعه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( نخاعة ) نخاعة. [ ن ُ ع َ ] ( ع اِ ) آب بینی یا آب لزج که از سینه یا بن بینی برآید. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بلغم که از گلو برآید. ( فرهنگ خطی ). خیو که از دهن بیندازند. ( مهذب الاسما ). آنچه تف کند انسان ، و گفته انداز سینه برآید، یا آنچه از بلغم و مواد دیگر که هنگام تنخع از خیشوم خارج شود، یا آنچه انسان آن را بیرون افکند از حلقش از مخرج خاء. ( از اقرب الموارد ).
نخاعة. [ ن ُ ع َ ] (ع اِ) آب بینی یا آب لزج که از سینه یا بن بینی برآید. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). بلغم که از گلو برآید. (فرهنگ خطی ). خیو که از دهن بیندازند. (مهذب الاسما). آنچه تف کند انسان ، و گفته انداز سینه برآید، یا آنچه از بلغم و مواد دیگر که هنگام تنخع از خیشوم خارج شود، یا آنچه انسان آن را بیرون افکند از حلقش از مخرج خاء. (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: