مومی . مومی شده و از موم ساخته شده .
مومین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مومین. ( ص نسبی )مومی. مومی شده و از موم ساخته شده. ( ناظم الاطباء ). هرچیز که از موم ساخته باشند. ( آنندراج ) :
بر دل مومین و جان مؤمنش
مهر و مهر دین مهیا دیده ام.
به صورتهای مومین جان درآرد.
باتریهای حسودان چرب ونرمی می کنم
جامه مومین بود آسیب باران را علاج.
- نخل مومین ؛ صورت نخلی که از موم ساخته باشند. پیکره درخت نخل که از موم ساخته شده باشد :
بلی نخل خرمای مریم بخندد
بر آن نخل مومین که غیلان نماید.
بر دل مومین و جان مؤمنش
مهر و مهر دین مهیا دیده ام.
خاقانی.
به هر مجلس که شهدت خوان درآردبه صورتهای مومین جان درآرد.
نظامی.
- جامه مومین ؛ موم جامه و مشمع. ( ناظم الاطباء ). مرادف موم جامه است. ( آنندراج ) : باتریهای حسودان چرب ونرمی می کنم
جامه مومین بود آسیب باران را علاج.
محمدسعید اشرف ( از آنندراج ).
- طبع مومین ؛ سرشت و طبیعت نرم همچون موم.- نخل مومین ؛ صورت نخلی که از موم ساخته باشند. پیکره درخت نخل که از موم ساخته شده باشد :
بلی نخل خرمای مریم بخندد
بر آن نخل مومین که غیلان نماید.
خاقانی.
رجوع به مدخل نخل مومین شود.فرهنگ عمید
تهیه شده از موم، مومی.
دانشنامه عمومی
مومین (به ژاپنی: ムーミン Mūmin) یک مجموعه انیمه ۶۵ قسمتی است که توسط استودیو توکیو مووی شینشا و به کارگردانی ماساکی اوسومی، بر اساس کارهای نویسنده فنلاندی تووه یانسون ساخته شده است. پخش این مجموعه از ۵ اکتبر ۱۹۶۹ در شبکه فوجی تلویژن آغاز شده و تا ۲۷ دسامبر ۱۹۷۰ ادامه داشته است. ادامه ای برای این مجموعه با عنوان مومین جدید در سال ۱۹۷۲ ساخته شد.
wiki: مومین
کلمات دیگر: