ارزانتر
ارخص
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ارخص. [ اَ خ َ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از رخیص. ارزانتر.
- امثال :
ارخص من التراب .
ارخص من التمر بالبصرة.
ارخص من الزبل .
ارخص من قاضی مُنی ؛ و ذلک انّه یصلی بهم و یقضی لهم و یغرم زیت مسجدهم من عنده. ( مجمعالأمثال میدانی ).
|| سست تر. نرم تر.
ارخص.[ اُ خ ِ ] ( یونانی ، اِ ) بیونانی خصی الکلب است. ( فهرست مخزن الادویه ). ارخس.
- امثال :
ارخص من التراب .
ارخص من التمر بالبصرة.
ارخص من الزبل .
ارخص من قاضی مُنی ؛ و ذلک انّه یصلی بهم و یقضی لهم و یغرم زیت مسجدهم من عنده. ( مجمعالأمثال میدانی ).
|| سست تر. نرم تر.
ارخص.[ اُ خ ِ ] ( یونانی ، اِ ) بیونانی خصی الکلب است. ( فهرست مخزن الادویه ). ارخس.
ارخص . [ اَ خ َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از رخیص . ارزانتر.
- امثال :
ارخص من التراب .
ارخص من التمر بالبصرة .
ارخص من الزبل .
ارخص من قاضی مُنی ؛ و ذلک انّه یصلی بهم و یقضی لهم و یغرم زیت مسجدهم من عنده . (مجمعالأمثال میدانی ).
|| سست تر. نرم تر.
ارخص .[ اُ خ ِ ] (یونانی ، اِ) بیونانی خصی الکلب است . (فهرست مخزن الادویه ). ارخس .
دانشنامه عمومی
سست تر.
کلمات دیگر: