مترادف تقاضا کردن : مستدعی بودن، خواهش کردن، درخواست کردن، متمنی بودن، مقتضی بودن، ایجاب کردن، اقتضا کردن
برابر پارسی : وَژولیدن، فَژولیدن، اَوژولیدن
استحلف , توسل , طلب , قاض , مطلب
استدعاء
مستدعی بودن، خواهش کردن، درخواست کردن، متمنی بودن
مقتضی بودن، ایجاب کردن، اقتضا کردن
۱. مستدعی بودن، خواهش کردن، درخواست کردن، متمنی بودن
۲. مقتضی بودن، ایجاب کردن، اقتضا کردن