کلمه جو
صفحه اصلی

محنت بار


مترادف محنت بار : پربلا، پررنج، پرمرارت، پرمشقت، رنجبار، مرارت آمیز، مشقت آمیز، مشقت بار

فارسی به انگلیسی

baleful, disastrous, miserable

فارسی به عربی

موذ

مترادف و متضاد

baleful (صفت)
غم انگیز، مصیبت بار، محنت بار

پربلا، پررنج، پرمرارت، پرمشقت، رنجبار، مرارت‌آمیز، مشقت‌آمیز، مشقت‌بار


فرهنگ فارسی

توام با محنت رنج بار پرمشقت : زندگی محنت باری داشت .

لغت نامه دهخدا

محنت بار. [ م ِ ن َ ] ( نف مرکب ) اندوه بار. سختی آور. رنج آور. نکبت بار. سخت. پرمشقت.

فرهنگ عمید

پر از رنج و محنت.


کلمات دیگر: