تسعة
نه چیز
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
نه نفر، نه تا، نه عدد، نه چیز، نه تایی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ناچیز غیرشئ : (( گوئیم که آفریدگار نه چیزست و نه نچیز . ) )
لغت نامه دهخدا
نه چیز. [ ن َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مقابل چیز. ( یادداشت مؤلف ). لاشی ٔ. عدم. ناچیز :
همان کز نه چیز آفریده ست چیز
ز چیز ار کند چیز نشگفت نیز.
همان کز نه چیز آفریده ست چیز
ز چیز ار کند چیز نشگفت نیز.
اسدی.
کلمات دیگر: