کلمه جو
صفحه اصلی

کوچکتر

فارسی به انگلیسی

junior, lesser

فارسی به عربی

اقل , تحت , قاصر

مترادف و متضاد

minor (صفت)
کوچکتر، خرد، خردسال، محزون، پایین رتبه، صغیر، اصغر، کمتر، صغری، کماد

lesser (صفت)
کوچکتر، صغیر، اصغر، کمتر

less (صفت)
کوچکتر، اصغر، کمتر، پست تر

beneath (قید)
در زیر، پایین، از زیر، روی خاک، کوچکتر، تحت نفوذ

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - خردتر صغیرتر اصغر . ۲ - کم وسعت تر و کم حجم تر . ۳ - اندکتر اقل ۴ - کم سن تر

لغت نامه دهخدا

کوچکتر. [ چ َ / چ ِ ت َ ]( ص تفضیلی ) خردتر و کهتر. ( ناظم الاطباء ). خردتر. صغیرتر. اصغر. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوچک شود. || کم وسعتر و کم حجم تر. || اندکتر. اقل. || کم سن تر. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. خردتر.
۲. اندک تر.

پیشنهاد کاربران

کهتر

smaller



کلمات دیگر: