داهن
مداحی کردن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
تشویق کردن، ستودن، ستایش کردن، مداحی کردن، مدح کردن
مدح گفتن، چاپلوس کردن، چاپلوسانه ستودن، مداحی کردن، چاپلوسی کردن
فرهنگ فارسی
مدیحه سرودن
لغت نامه دهخدا
مداحی کردن. [ م َدْ دا ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مدیحه سرودن. فضایل ممدوح را به شعر درآوردن. || اشعار در فضایل و مصایب اهل بیت خواندن.
کلمات دیگر: