کلمه جو
صفحه اصلی

محکم گرفتن

فارسی به انگلیسی

bite, clench, cling, clip, grasp, grip, seize

فارسی به عربی

حضنة , دبوس , قبضة , کتوم , مقص

مترادف و متضاد

clamp (فعل)
محکم گرفتن، با گیره نگاهداشتن، با قید و منگنه محکم بستن

gripe (فعل)
ازردن، گرفتن، گله کردن، محکم گرفتن، با مشت گرفتن، نق نق زدن، شکوه کردن

clutch (فعل)
چنگ زدن، محکم گرفتن

clam (فعل)
بچنگال گرفتن، محکم گرفتن

grip (فعل)
محکم گرفتن، چسبیدن به، نیروی گرفتن

clip (فعل)
کوتاه کردن، چیدن، احاطه کردن، محکم گرفتن، بغل گرفتن

hug (فعل)
محکم گرفتن، در اغوش گرفتن، بغل کردن


کلمات دیگر: