کلمه جو
صفحه اصلی

نمک پاشیدن

فارسی به انگلیسی

salt

فارسی به عربی

ملح

مترادف و متضاد

salt (فعل)
نمک پاشیدن، نمک زدن به، شور کردن

فرهنگ فارسی

نمک افشاندن ٠ بر چیزی نمک ریختن ٠

لغت نامه دهخدا

نمک پاشیدن. [ ن َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) نمک افشاندن. بر چیزی نمک ریختن. || در تداول ، سخنی یا حرکتی ناپسند و ناموجه و دور از ادب ادا کردن.


کلمات دیگر: