مترادف تلبث : ایست، توقف، درنگ، مکث، درنگ کردن، توقف کردن
تلبث
مترادف تلبث : ایست، توقف، درنگ، مکث، درنگ کردن، توقف کردن
مترادف و متضاد
۱. ایست، توقف، درنگ، مکث
۲. درنگ کردن، توقف کردن
فرهنگ معین
(تَ لَ بُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) درنگ کردن .
لغت نامه دهخدا
تلبث. [ ت َ ل َب ْ ب ُ ] ( ع مص ) درنگ کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب علی بن علی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). توقف. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) درنگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. درنگ کردن.
۲. توقف کردن در جایی.
۲. توقف کردن در جایی.
کلمات دیگر: