کلمه جو
صفحه اصلی

نمره دادن

فارسی به انگلیسی

grade

فارسی به عربی

درجة

مترادف و متضاد

grade (فعل)
جور کردن، طبقه بندی کردن، دسته بندی کردن، هموار کردن، تسطیح کردن، درجه بندی کردن، نمره دادن، اصلاح نژاد کردن، شیب منظم دادن، با هم امیختن

فرهنگ فارسی

در مدارس : پس از رسیدگی به تکالیف یا تصحیح اوراق امتحانی شاگرد با گذاشتن نمره ای درج. معلومات و کار او را مشخص کردن .

لغت نامه دهخدا

نمره دادن. [ ن ُ رِ دَ ] ( مص مرکب ) در مدارس ، پس از رسیدگی به تکالیف یا تصحیح اوراق امتحانی شاگرد با گذاشتن نمره ای درجه معلومات و کار او را مشخص کردن.


کلمات دیگر: