أحدَثَ
نو کرد
فارسی به عربی
لغت نامه دهخدا
نوکرد. [ ن َ / نُو ک َ ] ( ن مف مرکب ) بنای نو. نوکرده. نوساخته. تازه بنا کرده. عمارت نو :
شاهم بر گاه برآرید گاه بر تخت زرین
تختم در بزم برآرید بزم در نوکرد شاه.
شاهم بر گاه برآرید گاه بر تخت زرین
تختم در بزم برآرید بزم در نوکرد شاه.
خسروانی ( یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: