کلمه جو
صفحه اصلی

استنکاف


مترادف استنکاف : ابا، اجتناب، اعراض، امتناع، تحاشی، خودداری، سرپیچی، نکول

برابر پارسی : خودداری، سرباززنی

فارسی به انگلیسی

refusal

فارسی به عربی

رفض

مترادف و متضاد

refusal (اسم)
رد، امتناع، روگردانی، سر پیچی، استنکاف، اباء

ابا، اجتناب، اعراض، امتناع، تحاشی، خودداری، سرپیچی، نکول


فرهنگ فارسی

ازروی تکبروبزرگ منشی ازکاری سرباززدن، ازاجرای امری ننگ داشتن، خودداری کردن
( مصدر ) ۱ - ننگ داشتن عار داشتن . ۲ - سرباز زدن امتناع کردن ۳ - ( اسم ) سرپیچی .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - از انجام کاری ننگ داشتن . ۲ - سر باز زدن ، رد کردن .

لغت نامه دهخدا

استنکاف. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ننگ داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). عار داشتن. عیب داشتن. || امتناع کردن. اباء. نه گفتن : و گاه گاه از انواع تحکم آن حضرت متبرّم شدی و عظم همت و فرط اباء برو غالب آمدی و از آن مؤاخذات و مطالبات استنکاف نمودی. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 47 ).
- استنکاف کردن ؛ امتناع کردن. ابا کردن.
|| پی گم کردن. || بزرگ منشی نمودن. ( منتهی الارب ). || برگردیدن. عدول کردن.

فرهنگ عمید

خودداری کردن.

فرهنگ فارسی ساره

سرباززنی، خوددار


پیشنهاد کاربران

امتناع کردن

از ریشه نکف، به معنی ننگ دانستن

امتناع کردن حساب نکردن


کلمات دیگر: