کلمه جو
صفحه اصلی

کینگاه

فارسی به عربی

کمین

مترادف و متضاد

ambush (اسم)
کمین، دام، کینگاه، مخفیگاه سربازان برای حمله، سربازانی که درکمین نشسته اند

لغت نامه دهخدا

کینگاه. ( اِ مرکب ) کینه گاه. عرصه کارزار. رزمگاه. دشت کین. رجوع به کینه گاه شود.


کلمات دیگر: