( مصدر )پهلو ساییدن باکسی.مقابله کردن دعوی برابری کردن پهلو زدن : هر جای که مسعود سعد باشد کس با او پهلو چگونه ساید? ( مسعود سعد )
پهلو ساییدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پهلو ساییدن. [ پ َ دَ ] ( مص مرکب ) پهلو زدن. مقابلی کردن. دعوی برابری کردن. پهلو سودن :
هر جای که مسعودسعد باشد
کس با او پهلو چگونه ساید.
هر جای که مسعودسعد باشد
کس با او پهلو چگونه ساید.
مسعودسعد.
رجوع به پهلوسای و پهلو سودن شود.کلمات دیگر: