کلمه جو
صفحه اصلی

باهرات

لغت نامه دهخدا

باهرات. [ هَِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ باهرة. رجوع به باهرة شود. || کشتی ها بدان جهت که آب را شق کنند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).


کلمات دیگر: