کلمه جو
صفحه اصلی

پنده

لغت نامه دهخدا

پنده.[ پ ِ دَ / دِ ] ( اِ ) قطره را گویند اعم از قطره آب و قطره باران و قطره خون و امثال آن. ( برهان قاطع ). چکه. یوجه. لک. لکه. اشک. خال. || نقطه و ذرات. ( برهان قاطع ).

پیشنهاد کاربران

پند ده = نصحیت دهنده

پَنده یا پِنده در پارسی به معنای نقطه است. Point ( . )


کلمات دیگر: