کلمه جو
صفحه اصلی

حسیح

لغت نامه دهخدا

حسیح. [ ح َ ] ( اِخ ) رئیس فرقه مغتسله و شاگرداو شمعون است. ( ابن الندیم ). رجوع به مغتسله شود.


کلمات دیگر: