کلمه جو
صفحه اصلی

تدنیه

لغت نامه دهخدا

( تدنیة ) تدنیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) ضعیف شدن و در کار خسیس فروشدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || جستجو کردن هر کار خرد و بزرگ را. || نزدیک گردانیدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

تدنیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) ضعیف شدن و در کار خسیس فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ). || جستجو کردن هر کار خرد و بزرگ را. || نزدیک گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).



کلمات دیگر: