کلمه جو
صفحه اصلی

باندرمه

لغت نامه دهخدا

باندرمه.[ ] ( اِخ ) نام قضا و ناحیه ای در ولایت خداوندگار ( ترکیه فعلی ) که از طرف مشرق به قضای میخالیچ از سنجاق بروسه محدود است و مراتع آن معروف است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1221 ). || نام قصبه مرکز قضای باندرمه. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1221 ).


کلمات دیگر: