کلمه جو
صفحه اصلی

جرغ جرغ

فرهنگ فارسی

بمعنی آواز شکستن انگشتان و مانند آن

لغت نامه دهخدا

جرغ جرغ. [ ج ِ ج ِ ] ( اِ صوت ) آواز شکستن انگشتان که برای رفع ماندگی ، انگشت کنند و مانند آن. ( یادداشت مؤلف ). جِرِغ جِرِغ. رجوع بکلمه مزبور شود.

جرغ جرغ. [ ج ِ رِ ج ِرِ ] ( اِ صوت ) جِرِغ جِرِغ ؛ آواز شکستن انگشتان و مانند آن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع بکلمه مزبور شود.

جرغ جرغ . [ ج ِ ج ِ ] (اِ صوت ) آواز شکستن انگشتان که برای رفع ماندگی ، انگشت کنند و مانند آن . (یادداشت مؤلف ). جِرِغ جِرِغ . رجوع بکلمه مزبور شود.


جرغ جرغ . [ ج ِ رِ ج ِرِ ] (اِ صوت ) جِرِغ جِرِغ ؛ آواز شکستن انگشتان و مانند آن . (یادداشت مؤلف ). رجوع بکلمه ٔ مزبور شود.



کلمات دیگر: