گوروئی . (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ حمزایی ایل چهارلنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
گوروئی
لغت نامه دهخدا
گوروئی . (اِخ ) یکی از طوایف هفت لنگ بختیاری که در مال امیرسوسن سکنی دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
دانشنامه عمومی
گوروئی یا گورویی یا گوروی به معنای گو (برادر) رویی (به میدان رونده ) برادر به میدان جنگ رونده در زبان لری بختیاری، طایفه ای از بختیاری است، که بر پایه طبقه بندی اجتماعی ایل بختیاری، از سه طایفه هم نیا شاخه هفت لنگ وچهارلنگ از باب دینارانی ومحمود صالح ومیوندتشکیل شده است که ظاهرا در حدود سال ۱۱۴۰ هجری شمسی بر اثر جنگ بزرگی با سادات و اعراب و جنگ های داخلی ایل بختیاری در منطقه احمدفداله در شمال سردشت خوزستان به سه طایفه تقسیم گشته اند لازم به ذکر است هر سه طایفه از یک نیا هستند.محل سکونت طایفه گوروئی، گرمسیرات در استان خوزستان، روستای توت علیا سردشت خوزستان شهرک مدرس دزفول ،شهرک مهاجرین ،بخش چغامیش دزفول،، منطقه احمد فداله سردشت خوزستان ،، چلون سردشت خوزستان ،،شهرستان هفتکل،،و شهرستان ایذه،،؛؛پرچستان، شبکوری، بردمیل، حاجیان، پا ره سوسن، گلال، شیمن فالح، تخت کبود آسماری، تلخاب، پنتی، نان انگان، دیمه، کفت گله، سی سنبل دان می باشد. همچنین روستایی به نام گورو (شادگان (گچساران)) در شهرستان باشت استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد.
امانی، منصور. تاریخ ایذه وقوم بختیاری
امیرحسین احمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن بختیاری
سردسیرات این طایفه در دیناران و لردگان در استان چهارمحال و بختیاری و نیز روستای چهل چشمه از توابع شهرستان چادگان و شهر یزدانشهر نجف آباد (از توابع شهرستان نجف آباد) در استان اصفهان و شهرستان الیگودرز و روستاهای خاکبتیه و ملک آباد و خرسیون الیگودرز و بردشه اصفهان چناورد اصفهان فریدن اصفهان دامنه های کوه های اشترانکوه و قالیکوه لرستان می باشد.
امانی، منصور. تاریخ ایذه وقوم بختیاری
امیرحسین احمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن بختیاری
سردسیرات این طایفه در دیناران و لردگان در استان چهارمحال و بختیاری و نیز روستای چهل چشمه از توابع شهرستان چادگان و شهر یزدانشهر نجف آباد (از توابع شهرستان نجف آباد) در استان اصفهان و شهرستان الیگودرز و روستاهای خاکبتیه و ملک آباد و خرسیون الیگودرز و بردشه اصفهان چناورد اصفهان فریدن اصفهان دامنه های کوه های اشترانکوه و قالیکوه لرستان می باشد.
wiki: گوروئی
واژه نامه بختیاریکا
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) ( ط ) دینارانی شامل تش های مم شو سینی؛ عیسوند؛ احمد خدری؛ پینه؛ سیری بیریو ( الماسی )
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( تش ) ( ت ) عیسوند؛ ( ط ) مِیوند
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ط ) مم صالح
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( تش ) ( ت ) عیسوند؛ ( ط ) مِیوند
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ط ) مم صالح
پیشنهاد کاربران
زنده باد گوروی/زنده باد بختیاری
نام طایفه ای از ایل دینارونی
هفت لنگ لر بختیاری
در ایذه. مسجدسلیمان
گوروئی :گئورویی. برادر نیرومند. پهلوان بزرگ
گو::پهلوان. برادر.
رویی::بالایی. بزرگ.
تیره گوروئی در ایل میوند چهارلنگ
Goroi
هفت لنگ لر بختیاری
در ایذه. مسجدسلیمان
گوروئی :گئورویی. برادر نیرومند. پهلوان بزرگ
گو::پهلوان. برادر.
رویی::بالایی. بزرگ.
تیره گوروئی در ایل میوند چهارلنگ
Goroi
برگرفته از نام گور آب یا همان باتلاق است که در زبان محلی گور او تلفظ میشود از آنجا که در بختیاری نام طوایف در پاره ای موارد برگرفته از طبیعت و مکانهایی که در آنها یا مجاور آنها زندگی میکنند و یا مرتبط با اآنهاست از قبیل مواردی همچون موور ی ، گندل ی ، بردی، کلوسی ، کناری و غیره
باسلام
بختیاری و نحوه تشکیل نظام ایل بختیاری در قرن نهم هجری : از دو گروه قومی بومی و مهاجر سازمان یافت که گروه بومی پیش از آمدن بختیاران در سرزمین کنونی بختیاری ؛ مردم و تیره ها : دینارانی ( دینیاران یاری کننده دین ) اورکی ، دورکی ، سهید ، شالویی ، مالویی ، خواجه ، قائدها ( کاید ) گورویی ، کور کور ، ایل بابادی ، که مجموعا این تیره ها از نژاد و مردم بومی و با کواراکان پیوند نژادی و قومی داشته ، پس از سازمان یابی قوم بختیاری از پیکره جامعه قومی و ایل باستانی کواراکان جدا شدند و هویت قومی آنان در گذر زمان از میان رفت و فراموش شد .
مهاجرین کردتبار جامعه قومی بختیاری که از جبل السماق شام ( سوریه ) به استناد نوشته ها و منابع تاریخی در سده ۵۵۰ هجری به خاندان اتابکان لر بزرگ که از کردان برزیکانی و قوم لبیکی از تیره جنگرویی بودند و با آنان هم نژاد و همتبار بودند پیوستند قبایلی بودند که تواریخ گزیده ، شرفنامه کرد بدلیسی ، منتخب التواریخ و تاریخ بختیاری سردار اسعد بختیاری از آنان به شرح زیر نام می برد : آسترکی ، مماکویه ، بختیاری طایفه بختیاروند یا بهداروند هست ، جوانکی یا جانکی منظورش طوایف جانکی فعلی نیست ، زاهدیان ، بنیدانیان ، علایی ، گتوند ، ممبینی ، بتوند ، بوازکی ( بورکی ) ، شوند ، راکی ، خاکی ( جاکی ) منظورش طوایف فعلی جاکی نیست ، هارونی ، آشکی ، کمایی ، ( لیراوی ) ممویی ، کمانکشی ، مماسنی ، ارملکی ، پوایی ( نویی ) ، مدیحه ، اکورد ، کولار ، و مردم سادات عقیلی از نسل علی بن ابیطالب و هاشمی از نسل هاشم بن عبدالمناف .
بختیاری و نحوه تشکیل نظام ایل بختیاری در قرن نهم هجری : از دو گروه قومی بومی و مهاجر سازمان یافت که گروه بومی پیش از آمدن بختیاران در سرزمین کنونی بختیاری ؛ مردم و تیره ها : دینارانی ( دینیاران یاری کننده دین ) اورکی ، دورکی ، سهید ، شالویی ، مالویی ، خواجه ، قائدها ( کاید ) گورویی ، کور کور ، ایل بابادی ، که مجموعا این تیره ها از نژاد و مردم بومی و با کواراکان پیوند نژادی و قومی داشته ، پس از سازمان یابی قوم بختیاری از پیکره جامعه قومی و ایل باستانی کواراکان جدا شدند و هویت قومی آنان در گذر زمان از میان رفت و فراموش شد .
مهاجرین کردتبار جامعه قومی بختیاری که از جبل السماق شام ( سوریه ) به استناد نوشته ها و منابع تاریخی در سده ۵۵۰ هجری به خاندان اتابکان لر بزرگ که از کردان برزیکانی و قوم لبیکی از تیره جنگرویی بودند و با آنان هم نژاد و همتبار بودند پیوستند قبایلی بودند که تواریخ گزیده ، شرفنامه کرد بدلیسی ، منتخب التواریخ و تاریخ بختیاری سردار اسعد بختیاری از آنان به شرح زیر نام می برد : آسترکی ، مماکویه ، بختیاری طایفه بختیاروند یا بهداروند هست ، جوانکی یا جانکی منظورش طوایف جانکی فعلی نیست ، زاهدیان ، بنیدانیان ، علایی ، گتوند ، ممبینی ، بتوند ، بوازکی ( بورکی ) ، شوند ، راکی ، خاکی ( جاکی ) منظورش طوایف فعلی جاکی نیست ، هارونی ، آشکی ، کمایی ، ( لیراوی ) ممویی ، کمانکشی ، مماسنی ، ارملکی ، پوایی ( نویی ) ، مدیحه ، اکورد ، کولار ، و مردم سادات عقیلی از نسل علی بن ابیطالب و هاشمی از نسل هاشم بن عبدالمناف .
ایل دینارونی هفت لنگ
گورویی
سهید
اورک
شالو
لجمیراورک
. .
. .
*****************************
طایفه محمود صالح ایل چهارلنگ از شیش تیره تشکیل شده که برادر هستند
آدگار
دویت
قلی
کافلی
اورش
محمد جلال الدین
( ایل دینارونی هفتلنگ و میوند چهارلنگ از نژاد محمود صالح نیستند )
در اوایل قاجار دو تیره به طایفه محمود صالح ملحق شد
تیره آرپنایی
تیره ممزایی
تیره ممزایی شامل::
تش جیله ( اولاد هلیل. . . )
تش مومد حسن
تش بدرقه
تش های ملحق شده به ممزایی
تش هارونی
تش کتکی
تش اورک
تش گاشویی
ملحق شده::اضافه شده - تبعید شده به طایفه دیگر
******************
همچنین تیره گورویی هفت لنگ در ایل میوند چهارلنگ در زمان نادرشاه از شهپیر ایذه کوچ داده شد و در دزفول ساکن شد
این تیره از طایفه گورویی ایل دینارونی جدا شده بود
گورویی
سهید
اورک
شالو
لجمیراورک
. .
. .
*****************************
طایفه محمود صالح ایل چهارلنگ از شیش تیره تشکیل شده که برادر هستند
آدگار
دویت
قلی
کافلی
اورش
محمد جلال الدین
( ایل دینارونی هفتلنگ و میوند چهارلنگ از نژاد محمود صالح نیستند )
در اوایل قاجار دو تیره به طایفه محمود صالح ملحق شد
تیره آرپنایی
تیره ممزایی
تیره ممزایی شامل::
تش جیله ( اولاد هلیل. . . )
تش مومد حسن
تش بدرقه
تش های ملحق شده به ممزایی
تش هارونی
تش کتکی
تش اورک
تش گاشویی
ملحق شده::اضافه شده - تبعید شده به طایفه دیگر
******************
همچنین تیره گورویی هفت لنگ در ایل میوند چهارلنگ در زمان نادرشاه از شهپیر ایذه کوچ داده شد و در دزفول ساکن شد
این تیره از طایفه گورویی ایل دینارونی جدا شده بود
با سلام تاریخ واقعی طایفه منزایی ( مونزایی - منجزایی . ممزایی )
تیره منزایی اوایل قاجار به طایفه محمد صالح چهارلنگ پیوست
تیره مونزایی از ایل منجزی بختیاروند بود
اولاد هلیل - هارون - دودانگه از طایفه هلیلی پلنگ منجزی جدا شدند
اولاد کتکی از تیره تکی ایل منجزی جدا شدند
اولاد گشول و چنگایی منجزایی از تش گشتیل و چنگایی طایفه عالی جمالی بختیاروند بودند
توشمال طهماسب خان چنگایی ممزایی
تیره محمد حسنی ما را نیز لر ممسنی می خوانند که اشتباه است
تیره محمد حسنی از ایل منجزی لر بختیاروند است
هم اکنون نیز تیره اورش خود را نواده ی محمد حسین گلاله سهر پسر نامدارخان منجزی بختیاروند می دانند
جنگ نه هزار بین ایل دورکی و ایل بختیاروند رخ داد که در این جنگ جنگجویان بختیاروند نه هزار نفر بودند و سواران دورکی سه هزار نفر
نامدار خان منجزی ایلخان قبل از شروع جنگ پیش جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان رفت و از او خواست که از برادر کشی دست بردار د و به دژه ملکان ( خلیل خان بختیاروند ) برگردند
ولی جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان قبول نکرد
بنابراین نامدارخان منجزی ایلخان 7000 هزار نفر جنگجوی منجزی بختیاروند را از لشکر خارج کرد و اعلام بی طرفی کرد
در نتیجه با کشته شدن یکی از دایی های جعفر قلی بختیاروند ایلخان لشکر بدون درگیری دیگری دست از محاصره قلعه دورکی برداشت و برگشتند
جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان بعد از چند سال کینه ی این کار نامدار خان منجزی را در دل داشت و موقعی که تمام ایلات در حال کوچ فصلی بودند به مال نامدار خان منجزی ایلخان حمله کرد
هالو زال دایی نامدار خان منجزی با دیدن سواران جعفر قلی خان بختیاروند به نامدار خان منجزی گفت آماده ی جنگ باش که جعفر قلی برای جنگ آمده
ولی نامدار خان منجزی گفت او مهمان است و برادر من و هر دو از ایل بختیاروند هستیم
جعفر قلی خان بختیاروند با حمله به مال، نامدار خان منجزی و چند مهمان بابادی او را کشت
و سپس خواست که محمد حسین خان پسر نامدارخان منجزی را بکشد
که بی بی ماه پسند چهارلنگ همسر نامدار خان مانع این کار شد
اشعار مسعود بختیاری خواننده معروف بختیاری از تیره زیلایی طایفه خلیلی منجزی در وصف نامدار خان منجزی و پسرش محمد حسین خان
به کفت زوردگون دو شیر کنه جنگ
نمدار خون منجزی سهراب چهارلنگ
نمدار خون منجزی ای خان هفت لنگ
به ارش جنگ ایکنه چی شیر من تنگ
ارش ( اروش ) در شعر مسعود بختیاری استفاده شده ( آ محمد حسین گلاله سهر اورش )
لامردون فرش کنین ز گل خاشخاش
مگویین نمدار لره، بگویین قزلباش
ممحسین گلاله سهر بوونه نیده
دیدمس به پشت پیر تیپم ای سرس بریده
مسعود بختیاری می گوید محمد حسین گلاله سهر هنوز پدر را ندیده
ولی من آن را دیدم پشت امامزاده سرش بریده بود
ماه پسند مینانه کند وندس ور مل شون
ممحسین مکشین تیپم ای زینس به درغون
محمد حسین خان بختیاروند تازه داماد بود
( محمد حسین خان و محمد حسن خان پسران نامدار خان منجزی )
بعد از کشته شدن نامدار خان منجزی بختیاروند ایلخان بسیاری از تیره های ایل منجزی به سایر طوایف لر بختیاری کوچ کردند
و این امر باعث ضعیف شدن جعفر قلی خان بختیاروند شد و ایلخانی از او گرفته شد
نامدار خان منجزی پسر علی اکبر خان پسر مرتضی خان پسر هادی خان پسر صادق خان پسر احمد خان بختیاروند ایلخان و نواده خلیل خان بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
مادر جهانگیر خان بختیاروند دختر شیخ اسماعیل گیلانی نواده شیخ زاهد گیلانی لاهیجانی بود
تیره منزایی اوایل قاجار به طایفه محمد صالح چهارلنگ پیوست
تیره مونزایی از ایل منجزی بختیاروند بود
اولاد هلیل - هارون - دودانگه از طایفه هلیلی پلنگ منجزی جدا شدند
اولاد کتکی از تیره تکی ایل منجزی جدا شدند
اولاد گشول و چنگایی منجزایی از تش گشتیل و چنگایی طایفه عالی جمالی بختیاروند بودند
توشمال طهماسب خان چنگایی ممزایی
تیره محمد حسنی ما را نیز لر ممسنی می خوانند که اشتباه است
تیره محمد حسنی از ایل منجزی لر بختیاروند است
هم اکنون نیز تیره اورش خود را نواده ی محمد حسین گلاله سهر پسر نامدارخان منجزی بختیاروند می دانند
جنگ نه هزار بین ایل دورکی و ایل بختیاروند رخ داد که در این جنگ جنگجویان بختیاروند نه هزار نفر بودند و سواران دورکی سه هزار نفر
نامدار خان منجزی ایلخان قبل از شروع جنگ پیش جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان رفت و از او خواست که از برادر کشی دست بردار د و به دژه ملکان ( خلیل خان بختیاروند ) برگردند
ولی جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان قبول نکرد
بنابراین نامدارخان منجزی ایلخان 7000 هزار نفر جنگجوی منجزی بختیاروند را از لشکر خارج کرد و اعلام بی طرفی کرد
در نتیجه با کشته شدن یکی از دایی های جعفر قلی بختیاروند ایلخان لشکر بدون درگیری دیگری دست از محاصره قلعه دورکی برداشت و برگشتند
جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان بعد از چند سال کینه ی این کار نامدار خان منجزی را در دل داشت و موقعی که تمام ایلات در حال کوچ فصلی بودند به مال نامدار خان منجزی ایلخان حمله کرد
هالو زال دایی نامدار خان منجزی با دیدن سواران جعفر قلی خان بختیاروند به نامدار خان منجزی گفت آماده ی جنگ باش که جعفر قلی برای جنگ آمده
ولی نامدار خان منجزی گفت او مهمان است و برادر من و هر دو از ایل بختیاروند هستیم
جعفر قلی خان بختیاروند با حمله به مال، نامدار خان منجزی و چند مهمان بابادی او را کشت
و سپس خواست که محمد حسین خان پسر نامدارخان منجزی را بکشد
که بی بی ماه پسند چهارلنگ همسر نامدار خان مانع این کار شد
اشعار مسعود بختیاری خواننده معروف بختیاری از تیره زیلایی طایفه خلیلی منجزی در وصف نامدار خان منجزی و پسرش محمد حسین خان
به کفت زوردگون دو شیر کنه جنگ
نمدار خون منجزی سهراب چهارلنگ
نمدار خون منجزی ای خان هفت لنگ
به ارش جنگ ایکنه چی شیر من تنگ
ارش ( اروش ) در شعر مسعود بختیاری استفاده شده ( آ محمد حسین گلاله سهر اورش )
لامردون فرش کنین ز گل خاشخاش
مگویین نمدار لره، بگویین قزلباش
ممحسین گلاله سهر بوونه نیده
دیدمس به پشت پیر تیپم ای سرس بریده
مسعود بختیاری می گوید محمد حسین گلاله سهر هنوز پدر را ندیده
ولی من آن را دیدم پشت امامزاده سرش بریده بود
ماه پسند مینانه کند وندس ور مل شون
ممحسین مکشین تیپم ای زینس به درغون
محمد حسین خان بختیاروند تازه داماد بود
( محمد حسین خان و محمد حسن خان پسران نامدار خان منجزی )
بعد از کشته شدن نامدار خان منجزی بختیاروند ایلخان بسیاری از تیره های ایل منجزی به سایر طوایف لر بختیاری کوچ کردند
و این امر باعث ضعیف شدن جعفر قلی خان بختیاروند شد و ایلخانی از او گرفته شد
نامدار خان منجزی پسر علی اکبر خان پسر مرتضی خان پسر هادی خان پسر صادق خان پسر احمد خان بختیاروند ایلخان و نواده خلیل خان بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
مادر جهانگیر خان بختیاروند دختر شیخ اسماعیل گیلانی نواده شیخ زاهد گیلانی لاهیجانی بود
طایفه گورویی از طوایف دینارونی باب هفت لنگ بختیاری هستند
ک در ایذه و دینارون ساکن هستند و به ۴ تیره
پینه_ مم شوسنی_سیربیری_عیسوند تقسیم میشوند
بزرگان طایفه گورویی از تیره پینه میباشند
البته ناگفته نماند نیمی از جمیعت طایفه گورویی از دیگر مناطق بختیاری وارد گورویی شدند و در اصل گورویی نیستند
مانند اسکندری های سوسن که در اصل ( لجم اورک سخندری ) میباشند
یا *باندری ها و مولایی های پرچستان و آسماری *در اصل خدری ( احمد خدری ) میباشند
یا بداغی ها در اصل از طایفه شیخ احمدروزبه ( سیدسرپیری یا به زبان لری سیربیری ) میباشند. .
در ایل بختیاری بیشتر طوایف بر اثر درگیری طایفه ای یا یافتن چراگاه به دیگر طوایف روی آوردند. . . .
ک در ایذه و دینارون ساکن هستند و به ۴ تیره
پینه_ مم شوسنی_سیربیری_عیسوند تقسیم میشوند
بزرگان طایفه گورویی از تیره پینه میباشند
البته ناگفته نماند نیمی از جمیعت طایفه گورویی از دیگر مناطق بختیاری وارد گورویی شدند و در اصل گورویی نیستند
مانند اسکندری های سوسن که در اصل ( لجم اورک سخندری ) میباشند
یا *باندری ها و مولایی های پرچستان و آسماری *در اصل خدری ( احمد خدری ) میباشند
یا بداغی ها در اصل از طایفه شیخ احمدروزبه ( سیدسرپیری یا به زبان لری سیربیری ) میباشند. .
در ایل بختیاری بیشتر طوایف بر اثر درگیری طایفه ای یا یافتن چراگاه به دیگر طوایف روی آوردند. . . .
شیخ احمد روزبه سیری بیری می باشن
گورویی
نام طایفه ای است با مردمایی خونگرم و ساده دل و دلیر و روشن فکر که بیشتر تجمعشان در شهرستان ایذه میباشد وجمعیت آنها به ۳۰ هزار نفر میرسد. حدود ۵ درصد آنها عشایر بود و نیمی از سال ( تقریبا بهار و کل تابستان ) در چهارمحال ( ییلاق ) بسر میبرند. ناگفته نماند طایفه ای به همین نام در دزفول وجود دارد که خود رامنسوب به طایفه گورویی میدانند و بر این عقیده اند که در زمان نادرشاه از ایذه به دزفول تبعید شده اند.
نام طایفه ای است با مردمایی خونگرم و ساده دل و دلیر و روشن فکر که بیشتر تجمعشان در شهرستان ایذه میباشد وجمعیت آنها به ۳۰ هزار نفر میرسد. حدود ۵ درصد آنها عشایر بود و نیمی از سال ( تقریبا بهار و کل تابستان ) در چهارمحال ( ییلاق ) بسر میبرند. ناگفته نماند طایفه ای به همین نام در دزفول وجود دارد که خود رامنسوب به طایفه گورویی میدانند و بر این عقیده اند که در زمان نادرشاه از ایذه به دزفول تبعید شده اند.
باسلام جناب آقای اکبری گورویی دینارانی میوند. ممصالح همه از یه رگ وریشه هستن دلیل قانع کننده وسند هم دارد
هاشم جد تیره گورویی در طایفه محمد صالح چهار لنگ است که سالیان پیش از شهر ایذه به سردشت تبعید شد
طایفه گورویی ایل دینارونی هفت لنگ
محل سکونت تش گورویی در روستاهای توت علیاو سفلی در بخش سردشت دزفول
است
طایفه گورویی ایل دینارونی هفت لنگ
محل سکونت تش گورویی در روستاهای توت علیاو سفلی در بخش سردشت دزفول
است
کلمات دیگر: