کلمه جو
صفحه اصلی

نعل ساز

فارسی به انگلیسی

blacksmith

لغت نامه دهخدا

نعلساز. [ ن َ ] ( نف مرکب ) کسی که برای ستور نعل می سازد. ( ناظم الاطباء ). نعلچی.

پیشنهاد کاربران

نعلتراش. [ ن َ ت َ ] ( نف مرکب ) نعل ساز. ( ناظم الاطباء ) .

نعلبند. [ ن َ ب َ ] ( نف مرکب ) آنکه نعل بر سم ستور بندد. ( یادداشت مؤلف ) :
ز سمش همی در کف نعلبند
شکسته شود پتک های گران.
مسعودسعد.
لاشه چون سم فکند کس نبرد
منت نعلبند یا بیطار.
خاقانی.
شبی نعلبندی و پالانگری
حق خویشتن خواستند از خری.
نظامی.
با نعلبند پسری سرخوش بود. ( گلستان سعدی ) .
- امثال :
مثل شتری که نعلبندش را نگاه می کند ؛ با کینه و نفرت کسی را می نگرد.


کلمات دیگر: