کلمه جو
صفحه اصلی

اطمینان داشتن

فارسی به انگلیسی

to be sure, to trust

مترادف و متضاد

figure on (فعل)
توجه کردن، اطمینان داشتن، در صدد بودن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - آرامش خاطر داشتن آسایش داشتن . ۲ - یقین داشتن .

پیشنهاد کاربران

بر یقین بودن ؛ یقین داشتن. به طور حتم و قطع باورکردن. اعتقاد مسلم داشتن. ( از یادداشت مؤلف ) :
چو تیره گمانی تو و من یقینم
تو خود زین که من گفتمت بر یقینی.
ناصرخسرو.
بر یقینم کز فراق او به جان ایمن نیم
وین نبودی گر به وصل او گمانستی مرا.
خاقانی.


کلمات دیگر: