کلمه جو
صفحه اصلی

میناتو کانائه

دانشنامه عمومی

میناتو کانائه (انگلیسی: Kanae Minato؛ ژاپنی: 湊かなえ؛ زاده ۱۹۷۳ در استان هیروشیما) یک نویسنده اهل ژاپن است.آکاگاوا جیرو، ادوگاوا رانپو، هیگاشینو کیگو، میابه میوکی، موریس لوبلان، آگاتا کریستی
او در دوران جوانی از طریق آثار آگاتا کریستی ، ادوگاوا رانپو و موریس لوبلان با دنیای ادبیات ارتباط برقرار کرده و استعداد خود را در ژانر رمان های معمایی پرورش داد.
او در سال ۲۰۰۸ اولین رمان بلند خود را به نام "اعترافات" منتشر نمود که با استقبال چشمگیری روبرو شد و او را در زمرهٔ بزرگترین نویسندگان معاصر ژاپن قرار داد. ناکاشیما تتسویا یکی از برجسته ترین سینماگران کنونی ژاپن "اعترافات" را بازسازی سینمایی کرده و به روی پرده برد. علاوه بر جوایز نفیس ادبی ژاپنی که این اثر بزرگ کسب کرد ، همچنین باید به جوایز بین المللی نظیر جایزهٔ ادبی شرلی جکسون و همچنین جایزهٔ آلکس اشاره نمود.
از ویژگی های بارز ادبیات میناتو کانائه ، پیش بردن داستان با چند راوی گوناگون و از دیدگاه های متفاوت است که هر یک بر اساس جایگاه ، احساسات و شخصیت پردازی عمیق و روانشناسی عمیق خود ، اهدافی را دنبال کرده و اجزای داستان را در کنار هم می گذارند. یکی دیگر از ویژگی های میناتو کانائه پرکاری و خستگی ناپذیری اوست. او پس از "اعترافات" به طور متوسط در هر سال دو اثر بلند را نگارش و منتشر نموده است.

نقل قول ها

میناتو کانائه (به انگلیسی: Minato Kanae) (زادهٔ ۱۹۷۳) نویسنده ژاپنی است.
• «مرد غریبه توپ را که به زمین افتاده بود و داشت قِل می خورد، برداشت و به سمت ما آمد، بعد درحالی که لبخندی به صورت داشت، با صدایی واضح و رسا گفت: “من برای چک کردن هواکش رختکن استخر آمده ام، ولی چهارپایه ام را فراموش کرده ام که بیاورم. می شود یکی از شما بیاید به من کمک کند و برود روی دوشم و فقط یک پیچ را که باید محکم شود، با پیچ گوشتی بپیچاند؟ ”»‎• «این روزها بچه های دورهٔ ابتدایی اگر با چنین وضعیتی روبه رو شوند، حسابی حواس شان را جمع می کنند. حتی مدرسه هم لزوماً جای کاملاً امنی نیست. شاید اگر ما آن زمان این را می دانستیم، می توانستیم از وقوع آن اتفاق جلوگیری کنیم، یا شاید بهتر بود به ما یاد می دادند که اگر ناشناسی با شما صحبت کرد و درخواستی داشت باید با صدای بلند فریاد بکشید و فرار کنید، اما آن زمان در آن شهرستان تنها هشداری که به ما می دادند این بود که اگر کسی را نمی شناسید به شما آدامس یا آب نبات داد یا گفت که پدر و مادرتان مریض هستند و با من بیایید، به هیچ وجه سوار ماشین آن آدم نشوید.»• «چشم های حریص فکر می کنید چه جور چشم هایی هستند؟ از وقتی کوچک بودم همیشه مامانم به من می گفت که چشم هایم آن طور هستند. هم من و هم خواهرم هر دو پلک های چشم بادامی داریم، ولی مامانم فقط به من این حرف را می زد.»• «وقتی همراه مادرم در خیابان راه می رفتیم و هم کلاسی ام را که بستنی در دست داشت می دیدم، با اینکه فقط برایش دست تکان داده بودم، ولی مامانم با لحن سرزنش آمیزی به من می گفت: «این قدر به چیزی که بقیه دارند این طور نگاه نکن. واقعاً که بچهٔ تخسی هستی.» درست است که آن روز هوا داغ بود و با خودم گفتم خوش به حالش، اما واقعاً این طور نبود که خیلی دلم خواسته باشد.»• «در دلم گفتم خب اگر این طور است مرا طوری به دنیا می آوردی که چشم هایم خوب ببینند؛ چون از سال سوم چهارم دبستان، بینایی من به شدت ضعیف شده بود و به ناچار عینکی را که شماره اش به چشمانم نمی خورد، به چشم می زدم. با خودم فکر کردم چون مجبورم هنگام نگاه کردن چشم هایم را تنگ کنم این طور به نظر می رسد.»• «تا حالا این را شنیده اید که می گویند زن باردار اگر در لاتاری و قرعه کشی شرکت کند برنده می شود؟ من فکر می کنم این حرف ها فقط خرافات نیستند؛ چون زن باردار درون بدنش یک زندگی جدید را پرورش می دهد، تعجبی ندارد اگر یک قدرت فراطبیعی به دست بیاورد… ولی حالا که فکر می کنم به نظرم فقط کمی عصب ها و حواس چندگانه حساس تر می شوند، همین.»


کلمات دیگر: