کلمه جو
صفحه اصلی

لم داده

فرهنگ فارسی

برای تمدد اعصاب و استراحت بر بالش مخده و غیره تکیه داده لمیده .
لمیده . به راحتی به یک سوی بدن نیمه دراز کشیده .

لغت نامه دهخدا

لم داده. [ ل َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نعت مفعولی از لم دادن. لمیده. به راحت به یک سوی بدن نیمه درازکشیده. یک بری برای تمدد اعصاب بر چیزی تکیه کرده.


کلمات دیگر: