نانکو. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) ناخوب. ناپسندیده. غیرمستحسن. قبیح. زشت. نانیکو. که نیکو نیست :
نکوکار و بادانش و داددوست
یکی رسم ننهد که آن نانکوست.
وز من همه کار نانکو می آید.
نکوکار و بادانش و داددوست
یکی رسم ننهد که آن نانکوست.
اسدی.
بر پشت من از زمانه تو می آیدوز من همه کار نانکو می آید.
خیام.