کلمه جو
صفحه اصلی

متزلج

عربی به فارسی

اسکي باز


لغت نامه دهخدا

متزلج. [ م ُ ت َ زَل ْ ل ِ ] ( ع ص ) آن که اصرار کند بر شرب نبیذ. ( آنندراج ). مصر بر شرب شراب. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || لغزنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). لغزنده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تزلج شود.


کلمات دیگر: