فسون ساز . فسون خوان
فسون سنج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فسون سنج. [ ف ُ س َ ] ( نف مرکب ) فسون ساز. فسون خوان. فسونگر :
همانا کآن پریروی فسون سنج
در آن ویرانه زآن پیچید چون گنج.
همانا کآن پریروی فسون سنج
در آن ویرانه زآن پیچید چون گنج.
نظامی.
کلمات دیگر: