کلمه جو
صفحه اصلی

ناهنگام

فرهنگ فارسی

( صفت ) نابجابیجابی موقع مقابل بهنگام

لغت نامه دهخدا

ناهنگام. [ هََ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) نابجا. بی هنگام. بی جا. نه بموقع. نامناسب. نابهنگام.


کلمات دیگر: