کلمه جو
صفحه اصلی

فوجرد

لغت نامه دهخدا

فوجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش دستجرد شهرستان قم که دارای 893 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش گندم ، بنشن ، انگور، گردو و زردآلو است . مزارع دره خیار و آب دراز جزو این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


فوجرد. [ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش دستجرد شهرستان قم که دارای 893 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول عمده اش گندم ، بنشن ، انگور، گردو و زردآلو است. مزارع دره خیار و آب دراز جزو این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فوجرد. [ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان گرگان که دارای 140 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول عمده اش برنج ، غله و لبنیات است. کاردستی زنان ابریشم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فوجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان گرگان که دارای 140 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش برنج ، غله و لبنیات است . کاردستی زنان ابریشم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


دانشنامه عمومی

فوجرد ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
فوجرد (قم)
فوجرد (گرگان)

گویش مازنی

/foojerd/ روستایی در شمال گرگان

روستایی در شمال گرگان



کلمات دیگر: