کلمه جو
صفحه اصلی

فیسو

فرهنگ فارسی

( صفت ) فیس کننده افاده کننده .

فرهنگ معین

(ص فا. ) (عا. ) افاده کننده .

لغت نامه دهخدا

فیسو. ( ص نسبی ) بسیارکبر. که بسیار فیس کند. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به فیس و فیس کردن شود.

واژه نامه بختیاریکا

خودنما

پیشنهاد کاربران

فیس یعنی کسی که خوشو بالا میگیره فیس میده. یعنی کسی که رانی می خره عکس بگذاره تو صفحه اش. شانی می خره عکس می گذاره. هنوز جایی نرفته عکسشو می گذاره.


کلمات دیگر: