قد کشیدن
فارسی به انگلیسی
to grow, spring
grow, spring
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - بتعظیم برخاستن ۲ - نمو کردن نشو و نما کردن ۳ - بلند شدن قد .
فرهنگ معین
(قَ. کِ دَ ) (مص ل . ) بزرگ شدن ، رشد کردن .
لغت نامه دهخدا
قد کشیدن. [ ق َ ک َ / ک ِ دَ ]( مص مرکب ) برخاستن به تعظیم. ( آنندراج ). || نمو کردن. نشو و نما کردن. بالا کردن :
قد میکشد حسود که بیمار شد مسیح
اما همان حکایت سرو است با کدو.
قد میکشد حسود که بیمار شد مسیح
اما همان حکایت سرو است با کدو.
مسیح کاشی ( از آنندراج ).
واژه نامه بختیاریکا
شِر کشیدِن
کلمات دیگر: