قجر
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
طایفه ای ترکمان منسوب به قاجار نویان از سرداران مغول . دسته های مختلف این طایفه پس از انقراض دولت ایلخانیان در ارمنستان و شام مسکن گزیدند و مانند دیگر قبایل ترک بتاخت و تاز و غارتگری پرداختند . امیر تیمور گورکان پس از لشکر کشی بروم ( آسیای صغیر ) و شام در سال ۸٠۳ ه ق . هنگامی که بایران باز می گشت جمعی از طوایف ترکمان را که در شام و ارمنستان و آسیای صغیر بسر میبردند با خود بایران آورد که از آن جمله اند طوایف روملو و شاملو و قاجار . از طایفه قاجار جمعی به ترکستان باز گشتند و گروهی در اطراف شهرهای گنجه و ایروان و حدود قراباغ مسکن گرفتند. هنگامی که شاه اسماعیل اول در آغاز کار خویش از لاهیجان به آذربایجان آمد و بجمع مریدان پدر پرداخت گروهی از سران طایفه قاجار نیز باو پیوستند و در زمره صوفیان قزلباش داخل شدند و در دوران پادشاهی خاندان صفوی به مقامات و منصبهای عالی رسیدند. شاه عباس اول این طایفه را بسه قسمت تقسیم کرد : گروهی را بنواحی مرو و شمال خراسان فرستاد تا در برابر حمله های ازبکان و ترکمانان سدی باشند . گروه دیگر را در حدود قراباغ و شمال رود ارس در مقابل طوایف لزگی گذاشت و دسته سوم را در گرگان ( استراباد ) مسکن داد ( فلسفی . شاه عباس ۱۶۵ :۱ ) دسته سوم در اواخر عهد صفوی قدرتی یافتند و خاندان سلطنتی قاجاریه ازین دسته برخاسته اند .
( اسم ) یکی از گوشه های دستگاه شور .
دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در کنار ۳۲٠٠٠ گزی جنوب خاوری ده شیخ کنار رودخانه زمکان واقع است و موقع آن کوهستانی و معتدل و سکنه آن ۱۵٠ تن است .
( اسم ) یکی از گوشه های دستگاه شور .
دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در کنار ۳۲٠٠٠ گزی جنوب خاوری ده شیخ کنار رودخانه زمکان واقع است و موقع آن کوهستانی و معتدل و سکنه آن ۱۵٠ تن است .
لغت نامه دهخدا
قجر. [ ق َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باباجانی ، بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان . در 32000 گزی جنوب خاوری ده شیخ کنار رودخانه ٔ زمکان واقع است و موقع آن کوهستانی و معتدل و سکنه ٔ آن 150 تن است . آب آن از رودخانه ٔزمکان تأمین میشود. محصولات آنجا غلات ، حبوبات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ باباجانی هستند. غلات در دشت صرنابه عمل می آورند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
قجر. [ ق َ ج َ ] (اِخ ) مخفف قاجار. نام ایلی است که قریب یک قرن و نیم در ایران سلطنت کردند. رجوع به قاجاریه شود. || (اِ) نام یک آهنگ دستگاه شور است . (فرهنگ نظام ).
قجر. [ ق َ ج َ ] ( اِخ ) مخفف قاجار. نام ایلی است که قریب یک قرن و نیم در ایران سلطنت کردند. رجوع به قاجاریه شود. || ( اِ ) نام یک آهنگ دستگاه شور است. ( فرهنگ نظام ).
قجر. [ ق َ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان باباجانی ، بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان. در 32000 گزی جنوب خاوری ده شیخ کنار رودخانه زمکان واقع است و موقع آن کوهستانی و معتدل و سکنه آن 150 تن است. آب آن از رودخانه ٔزمکان تأمین میشود. محصولات آنجا غلات ، حبوبات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه باباجانی هستند. غلات در دشت صرنابه عمل می آورند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
قجر. [ ق َ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان باباجانی ، بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان. در 32000 گزی جنوب خاوری ده شیخ کنار رودخانه زمکان واقع است و موقع آن کوهستانی و معتدل و سکنه آن 150 تن است. آب آن از رودخانه ٔزمکان تأمین میشود. محصولات آنجا غلات ، حبوبات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه باباجانی هستند. غلات در دشت صرنابه عمل می آورند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ عمید
= قاجار
قاجار#NAME?
دانشنامه عمومی
قجر (دیواندره)، روستایی از توابع بخش سارال شهرستان دیواندره در استان کردستان ایران است.
این روستا در دهستان کوله قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۰۸ نفر (۱۴۴خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان کوله قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۰۸ نفر (۱۴۴خانوار) بوده است.
wiki: قجر
گویش مازنی
/ghajer/ قاجارطایفه ی قاجار این واژه به معنی تند رونده، چابک و چالاک استطایفه ی ترکمان منسوب به قاجار نویان، از سرداران مغولدسته های مختلف این طایفه پس از انقراض دولت ایلخانان در ارمنستان و شام مسکن گزیدند و مانند دیگر قبایل ترک به تاخت و تاز پرداختندامیر تیمور گورکان پس از لشگر کشی به آسیای صغیر و شام در ۸۰۳ هـق هنگامی که به ایران باز می گشت جمعی از طوایف را به همراه آورد که از آن جمله اند: طوایف روملو شاملو و قاجاراز طایفه ی قاجار جمعی به ترکستان بازگشتند و گروهی در اطراف شهرهای گنجه و ایروان و حدود قرباغ، مسکن گرفتندهنگامی که شاه اسماعیل اول در آغاز کار خود از لاهیجان به آذربایجان رفت و به جمع مریدان پدر پیوست، گروهی از سران طایفه ی قاجار نیز به او پیوستند و در زمره ی قزلباشان قرار گرفتندو در دران پادشاهی خاندان صفوی به مقامات و منصب های عالی رسیدندشاه عباس اول این طایفه را به سه قسمت تقسیم کرد: گروهی را به نواحی مرو و شمال خراسان فرستاد تا در برابر حمله های ازبکان و ترکمانان سدی باشندگروه دیگر را در حدود قراباغ و شمال رود ارس در مناطق طوایف لزگی گذاشت و دسته ی سوم در استرآباد(گرگان کنونی) مسکن داددسته ی سوم در اواخر عهد صفوی قدرتی یافتند و خاندان سلطنتی قاجار( - ۰۰ ۳۴۴هـهق) از این دسته برخاسته اند
قاجارطایفه ی قاجار این واژه به معنی تند رونده،چابک و چالاک ...
پیشنهاد کاربران
گروهی که خود را بر دیگران برتر میرید و با دیگران مراوده نداشتن
چابک، دونده، کسی که فرار میکند
طایفه ای از ایل میشخاص که در روستای چنگیه میشخاص ساکن اند.
روستای چنگیه میشخاص در استان ایلام واقع شده است.
روستای چنگیه میشخاص در استان ایلام واقع شده است.
قاجار ( قَجَر ) ، قاجاریه یا قاجاریان نام دودمانی است که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند.
بنیان گذار این سلسله آقامحمدخان قاجار است.
وی ابتدا در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود و سپس پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید و آخرین پادشاه قاجار، احمد شاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت
بنیان گذار این سلسله آقامحمدخان قاجار است.
وی ابتدا در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود و سپس پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید و آخرین پادشاه قاجار، احمد شاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت
طایفه ای از ترکستان و ترکمن از نسل یکی از سرداران مغول ب نام قاجار نویان یعنی مردی ک فرار میکند یا مردی ک در کوهستان می دود
نام طایفه ای در ایران که حدود 150 سال در ایران حکومت کردندو خود را برتر از دیگران میدانستند
قجر:نام شاخه ای از کولی های ساکن ایران و خاورمیانه که در ایران به حکومت رسیدند و سلسله قاجاریه را تشکیل دادند
کلمات دیگر: