صحابی است
ابو ملیل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ابوملیل. [ اَ م ُ ؟ ] ( اِخ ) ابن ازعر ( ؟ )بن زیدبن عطاف. صحابی است. او بدر و احد را دریافت.
ابوملیل. [ اَ م ُ ؟ ] ( اِخ ) ابن اعَزّ ( ؟ ) صحابی است.
ابوملیل. [ اَ م ُ ؟ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ. صحابی است.
ابوملیل. [ اَ م ُ ؟ ] ( اِخ ) سلیک بن اعر ( ؟ ). صحابی است.
ابوملیل. [ اَ م ُ ؟ ] ( اِخ ) ابن اعَزّ ( ؟ ) صحابی است.
ابوملیل. [ اَ م ُ ؟ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ. صحابی است.
ابوملیل. [ اَ م ُ ؟ ] ( اِخ ) سلیک بن اعر ( ؟ ). صحابی است.
کلمات دیگر: