کلمه جو
صفحه اصلی

تتریب

فرهنگ فارسی

خاک آلود کردن . خاک افشاندن بر چیزی و خاک آلود کردن آن را . یا خاک ساختن چیزی را .

لغت نامه دهخدا

تتریب. [ ت َ ] ( ع مص ) خاک آلود کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( صراح اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). خاک افشاندن بر چیزی و خاک آلود کردن آنرا. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || خاک ساختن چیزی را. ( قطر المحیط ). || پوشاندن سقف یا جز آن را بخاک. ( قطر المحیط ). || بسیارمال گردیدن و بی نیاز شدن مرد چنانکه گوئی مال او بقدر خاک است. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). بسیارمال گردیدن. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کم مال شدن وفقیر گردیدن چنانکه از شدت فقر خاک نشین شدن و از لغات اضداد است. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). کم شدن مال. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه عمومی

تتریب در لغت به معنی خاک آلود کردن است و در اصطلاح مسلمانان به معنی خاک آلود کردن پیشانی برای انجام نماز است
یاران محمد پیامبر اسلام از تماس پیشانی خود با خاک هنگام نماز دوری می کردند ولی پیامبر به آنان دستور می داد که از خاک آلود کردن پیشانی هنگام نماز پرهیز نکنند به عنوان مثال اینگونه آمده است «ترّب وجهک یا صهیب» و در جای دیگر «یا افلح ترّب»


کلمات دیگر: