ورز دادن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
با دست بشدت مالیدن و زیر و رو کردن خمیر تا هموار شود ورزانیدن
عمل آوردن خمیر با هم زدن و زیرورو کردن و فشردن آن با دست یا دستگاه
لغت نامه دهخدا
ورزدادن. [ وَ دَ ] ( مص مرکب ) با دست به شدت مالیدن و زیر و رو کردن خمیر تا هموار شود. ورزانیدن.
فرهنگستان زبان و ادب
{kneading} [علوم و فنّاوری غذا] عمل آوردن خمیر با هم زدن و زیرورو کردن و فشردن آن با دست یا دستگاه
واژه نامه بختیاریکا
پِروِنیدِن؛ مالنیدِن
پیشنهاد کاربران
ورز دادن: [ اصطلاح عمران] مالش دادن یا پنچه کردن چیزهایی مثل ملات
کلمات دیگر: