partition
گسست
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
ناپیوستگی در توالی فرهنگی
فرهنگستان زبان و ادب
{hiatus, chasm} [باستان شناسی] ناپیوستگی در توالی فرهنگی
پیشنهاد کاربران
به نظر من ، مهنی رو واضع مینوشتن
درهم شکستن ؛پاره کردن
باز کرد
شکافته شدن
نابود شدن ،
فاصله ایجاد شده بین شخص و هدف
پاره و جداشدن
پارگی - درهم شکستگی - جدایی - فاصله - نابودی
ضعیف شدن
پارگی، جدایی، شکاف ( شکافتن ) ، انفصال
ناپیوستگی
پاره شده
کلمات دیگر: