غلامحسین دولت آبادی. غلامحسین دولت آبادی (متولد ۲۲ فرودین ۱۳۵۸ ـ) نمایشنامه نویس، پژوهشگر، مترجم و مدرس دانشگاه در حوزه تئاتر است. تخصص اصلی او، مطالعات تاریخ تئاتر ایران است. او دارای مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی و کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دکتری پژوهش هنر از دانشگاه تربیت مدرس است. عنوان رسالهٔ او در مقطع دکتری «تأثیر متقابل زمینه های فکری انقلاب مشروطه و هنر نمایش در ایران» است.در کارنامه هنری وی بیش از بیست کتاب با موضوعات ترجمه و پژوهش، نمایش نامه، رمان و شعر به چشم می خورد. وی با نویسندگی و کارگردانی نمایش «تکیه بر دیوارهای نمناک» که موضوع آن سرگذشت تئاتر در ایران است در جشنواره سی و یکمین تئاتر فجر حضور داشته است.وی پیش از در مردادماه ۱۳۸۷ اقتباسی از نمایش اتللو را در تالار مولوی روی صحنه برده بود.
دولت آبادی تاکنون پنج نمایشنامه نوشته که همگی به صورت مشترک با آراز بارسقیان بوده. آن دو بعد از ده سال فعالیت و همکاری مشترک در تئاتر و به کمک همدیگر اولین نمایشنامه شان به نام گام زدن بر یخ های نازک (نشر افراز، ۱۳۹۱) را در سال ۱۳۹۰ نوشتند. این نمایشنامهٔ چهار پرده ای بلند یک تراژدی محسوب می شود که به زندگی یک کارگردان تئاتر به نام حسن گلشن می پردازد. این نمایشنامهٔ چند لایهٔ در دو زمان موازی روایت می شود. زمان اول مربوط به سال های ۱۳۱۸ الی ۱۳۳۲ است و زمان دوم از سال ۱۳۸۳ شروع و سال ۱۳۸۴ تمام می شود. در زمان حال نمایشنامه دانشجویی به نام امین پارسا را می بینیم که به پیشنهاد استادش روی زندگی حسن گلشن تحقیق می کند. به علت این که از زندگی حسن گلشن اطلاعات زیادی در دست نیست، اسمی هم از او در تاریخ تئاتر نیامده است. ما در طول چهار پرده زندگی حسن گلشن را می بینیم. ازدواج، زندگی، کار او در بانک، کارگردانی تئاتر، شکستش در انتشار روزنامهٔ هنری، و در نهایت عدم موفقیت او به عنوان یک کارگردان تئاتری، سفری است که او از سر می گذارند و تراژدی زندگی اش را رغم می زند. در زمان حال هم ما شاهد تلاش امین پارسا برای کار روی پایان نامهٔ کارشناسی ارشدش هستیم و می بینیم او چطوری با موانعی که سر راهش گذاشته می شود مواجه می شود و آن ها را از سر راه برمی دارد.
محسن زمانی در مقاله خودش از این نمایشنامه در سایت ایران تئاتر این گونه می نویسد:
«باری، دولت آبادی و بارسقیان در راستای آرزوی خود برای بازگشت نمایش های باشکوه و عظیم، با تعداد شخصیت های زیاد و صحنه های پرشمار و داستانک های پرتعداد، بر گِرد نقشه داستانی اصلی، که زمان اجرای نمایشنامه را به چند ساعت می رساند و تماشای تئاتر را تبدیل به یک فرهنگ یا به بیان بهتر، زیستن درون یک رویداد فرهنگی می کند، خود دست به کار شده و به نگاشتن نمایشنامه «گام زدن بر یخ های نازک» پرداخته اند… نمایشنامه یک تراژدی واقع گرایانه است. در فهرست اشخاص نمایش نام بیش از ۵۰ شخصیت آمده که اگر تعداد هنروران را نیز به آن ها اضافه کنیم، به عددی نزدیک به صد می رسیم. چهار پرده دارد که دو پرده اول هرکدام ۱۴ صحنه، پرده دوم ۹ صحنه و پرده چهارم، هفت صحنه دارد. رویدادگاه های پرشماری دارد و هرگز پدیدآورندگان خودشان را محدود به فضای مشخص یا تعداد معلومی از رویدادگاه ها نکرده اند. هرکدام از چهار پرده را می توان دارای استقلالی نسبی دانست که البته در کنار هم و در هماهنگی کامل با یکدیگر منجر به پدید آمدن یک کلِ واحد می شوند.»
دولت آبادی تاکنون پنج نمایشنامه نوشته که همگی به صورت مشترک با آراز بارسقیان بوده. آن دو بعد از ده سال فعالیت و همکاری مشترک در تئاتر و به کمک همدیگر اولین نمایشنامه شان به نام گام زدن بر یخ های نازک (نشر افراز، ۱۳۹۱) را در سال ۱۳۹۰ نوشتند. این نمایشنامهٔ چهار پرده ای بلند یک تراژدی محسوب می شود که به زندگی یک کارگردان تئاتر به نام حسن گلشن می پردازد. این نمایشنامهٔ چند لایهٔ در دو زمان موازی روایت می شود. زمان اول مربوط به سال های ۱۳۱۸ الی ۱۳۳۲ است و زمان دوم از سال ۱۳۸۳ شروع و سال ۱۳۸۴ تمام می شود. در زمان حال نمایشنامه دانشجویی به نام امین پارسا را می بینیم که به پیشنهاد استادش روی زندگی حسن گلشن تحقیق می کند. به علت این که از زندگی حسن گلشن اطلاعات زیادی در دست نیست، اسمی هم از او در تاریخ تئاتر نیامده است. ما در طول چهار پرده زندگی حسن گلشن را می بینیم. ازدواج، زندگی، کار او در بانک، کارگردانی تئاتر، شکستش در انتشار روزنامهٔ هنری، و در نهایت عدم موفقیت او به عنوان یک کارگردان تئاتری، سفری است که او از سر می گذارند و تراژدی زندگی اش را رغم می زند. در زمان حال هم ما شاهد تلاش امین پارسا برای کار روی پایان نامهٔ کارشناسی ارشدش هستیم و می بینیم او چطوری با موانعی که سر راهش گذاشته می شود مواجه می شود و آن ها را از سر راه برمی دارد.
محسن زمانی در مقاله خودش از این نمایشنامه در سایت ایران تئاتر این گونه می نویسد:
«باری، دولت آبادی و بارسقیان در راستای آرزوی خود برای بازگشت نمایش های باشکوه و عظیم، با تعداد شخصیت های زیاد و صحنه های پرشمار و داستانک های پرتعداد، بر گِرد نقشه داستانی اصلی، که زمان اجرای نمایشنامه را به چند ساعت می رساند و تماشای تئاتر را تبدیل به یک فرهنگ یا به بیان بهتر، زیستن درون یک رویداد فرهنگی می کند، خود دست به کار شده و به نگاشتن نمایشنامه «گام زدن بر یخ های نازک» پرداخته اند… نمایشنامه یک تراژدی واقع گرایانه است. در فهرست اشخاص نمایش نام بیش از ۵۰ شخصیت آمده که اگر تعداد هنروران را نیز به آن ها اضافه کنیم، به عددی نزدیک به صد می رسیم. چهار پرده دارد که دو پرده اول هرکدام ۱۴ صحنه، پرده دوم ۹ صحنه و پرده چهارم، هفت صحنه دارد. رویدادگاه های پرشماری دارد و هرگز پدیدآورندگان خودشان را محدود به فضای مشخص یا تعداد معلومی از رویدادگاه ها نکرده اند. هرکدام از چهار پرده را می توان دارای استقلالی نسبی دانست که البته در کنار هم و در هماهنگی کامل با یکدیگر منجر به پدید آمدن یک کلِ واحد می شوند.»
wiki: غلامحسین دولت آبادی