کلمه جو
صفحه اصلی

شیرین بهادر

پیشنهاد کاربران

معنی شیرین دارای مزه ی شیرینی، ( به مجاز ) مطبوع، دلنشین و دلپذیر، ( به مجاز ) زیبا، ( به مجاز ) شیوا یا ادا شده با لهجه ای گوش نواز ( سخن ) ، ( به مجاز ) گرامی، عزیز، به طور دلپذیر، خیلی خوب، مطبوع و خوشایند شدن، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ارج و قرب پیداکردن، گرامی شدن، ( در اعلام ) نام معشوقه ی ارمنی و زوجه ی خسرو پرویز که طبق روایات فرهاد نیز به او عشق می ورزید - مطبوع، دلنشین، زیبا، عزیز، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی هست و بهادر دلیر، شجاع - دلیر، شجاع


کلمات دیگر: