نوعی رواندرمانی که به جای تمرکز بر کشف و تحلیل انگیزههای ناخودآگاه و زیربنایی، به کاهش فشارهای روانی مُراجع و تعدیل نگرشها و الگوهای رفتاری او میپردازد
درمان سطحی
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{surface therapy} [روان شناسی] نوعی روان درمانی که به جای تمرکز بر کشف و تحلیل انگیزه های ناخودآگاه و زیربنایی، به کاهش فشارهای روانی مُراجع و تعدیل نگرش ها و الگوهای رفتاری او می پردازد
کلمات دیگر: