[زیستشناسی، شیمی] 1. وزن تر یا خشک موجود یا موجودات زندۀ یک زیستگاه یا یک تراز تغذیۀ معین در زمانی مشخص [زیستشناسی] 2. مادۀ آلی که برای تولید انرژی به کار میرود
زی توده
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{biomass} [زیست شناسی، شیمی] [زیست شناسی، شیمی] 1. وزن تر یا خشک موجود یا موجودات زندۀ یک زیستگاه یا یک تراز تغذیۀ معین در زمانی مشخص
[زیست شناسی] 2. مادۀ آلی که برای تولید انرژی به کار می رود
پیشنهاد کاربران
زیتوده، مرکّب از زی + توده میتواند به درستی معنای حاصل شده از کلنی ( معنای زیست شناختی آن ) در زبان انگلیسی را به زبان فارسی انتقال دهد.
کلمات دیگر: