کلمه جو
صفحه اصلی

وذفان

لغت نامه دهخدا

وذفان. [ وَ ] ( ع اِ )شتاب زدگی و نزدیک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و به همین معنی است در سیره پیغمبر ( ص ): نزل بام معبد وذفان مخرجه الی المدینه ؛ ای حدثانه و سرعانه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

وذفان. [ وَ ذَ ] ( ع مص ) راه رفتن بااهتزاز و تکبر. ( اقرب الموارد ). رجوع به وذف شود.

وذفان . [ وَ ] (ع اِ)شتاب زدگی و نزدیک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و به همین معنی است در سیره ٔ پیغمبر (ص ): نزل بام معبد وذفان مخرجه الی المدینه ؛ ای حدثانه و سرعانه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


وذفان . [ وَ ذَ ] (ع مص ) راه رفتن بااهتزاز و تکبر. (اقرب الموارد). رجوع به وذف شود.



کلمات دیگر: