قاضی لطف علیخان بنارسی .
ناطق بنارسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ناطق بنارسی. [ طِ ق ِ ب َ رِ ]( اِخ ) قاضی لطف علی خان بنارسی. مؤلف تذکره صبح گلشن آرد «از ممتازان شهر بنارس بود و در خوش بیانی حریف شعراء فارس » . او راست :
بازار حسن گرم شد امشب ز داغ ما
افروخت بزم لاله رخان از چراغ ما.
ور نه بت من پرده به رخسار ندارد.
خلق را آگه ز آشوب قیامت کرده ای.
بازار حسن گرم شد امشب ز داغ ما
افروخت بزم لاله رخان از چراغ ما.
*
چشمم به خدا طاقت دیدار نداردور نه بت من پرده به رخسار ندارد.
*
در جهان هنگامه ها برپا ز قامت کرده ای خلق را آگه ز آشوب قیامت کرده ای.
کلمات دیگر: